زندگينامه :
شهيد حاج علي اکبر صادقي متولد 1341/1/14 در  پاريز از توابع سيرجان که در دوران جنگ پيک لشکر 27 محمد رسول الله (ص) بود در  عمليات وافجر 4 در تاريخ 1362/8/7 به شهادت رسيد.

ماجرای باز کردن چشمهایش در قبر :
مادر شهيد چنين مي گويد:
هنگامي که فرزندم را درقبر گذاشتند او را به علي اکبر امام حسين (ع ) قسم دادم و گفتم پسرم چشمانت را باز کن تا يک بار ديگر تو را ببينم
آنگاه چشمانش را باز کرد

چند خاطره از شهيدعلی اکبر صادقي :
علي اكبر و ازدواج :
بالاخره با اصرار من قبول كرد كه ازدواج كند.
قبل از اينكه به مكه بروم،رفتيم خانمش را آورديم و تحويلش داديم.
وقتي برگشتم متوجه شدم كه خانمش را تحويل نگرفته.
به خانمش گفته بود:الان وقت اين حرفها نيست.
ما مرد جنگيم.اگر جنگ تمام شد،مي آيم و زندگي مي كنيم وگرنه جوانهاي مردم بروند شهيد بشوند،ما دنبال اين كارها باشيم؟نه.
شما هم بعد از من مي تواني براي خود تصميم بگيري.
من راضي نيستم دختري را به خانه بياورم و با رفتنم باعث عذاب و ناراحتي او شوم.
فقط به اين خاطر رفتيم عقد كرديم كه اولا به شرع خدا و پيامبر عمل كرده باشيم،ثانيا بعضي ها چشم پدر و مادرم را كور نكنند.

علی اکبر و تویوتا :
با حاج اکبر رفتیم منطقه.
یک تویوتای صفر دادن به من که روزی دو سه بار می رفتم خط و بر می گشتم.
یکبار توی راه،حاج اکبر رو دیدم.
یک سربالایی بود.تویوتا را گذاشتم پایین و پیاده رفتم بالا.
بعد از حال و احوال کردن گفت:با چی اومدی؟
گفتم:با ماشین.
گفت:چرا نیاوردیش بالا؟
گفتم:خراب می شه.
یک تویوتای کالسکه ای پشت چادر داشت،نشونم داد و گفت:این ماشینه،نه ماشین تو.
گفتم:این ماشین به درد نمی خوره.ماشین من حرف نداره.
گذشت تا روزی که مجروح شد و من برای عیادت او به بیمارستان رفتم،تا دیدمش گفتم:دیدی ماشینت به درد نمی خوره.چیکارت کرد.بهت وفا نکرد.
گفت:دیدی که ماشین وسیله خیر شد و منو به کجا رسوند.